شعر شهادت امام نهم

بايد از روضه گفت سربسته
روضه باز است و حجره در بسته
به كدامين گناه در قتل اش
ام رذل اينچنين كمر بسته

امام شاهد

غریب مانده ولی زهر تا اثر بکند
خدا کند جگرش را خودش خبر بکند
برای اشک به خنده جواب می آید
کنیز خانه به دنبال آب می آید

هزار شكر

نزن به خاك سرت را دلى نميسوزد
نكش به حجره پرت را دلى نميسوزد
دلى به رحم نيامد پس آب آب نكن
ببين جواب شدى رويشان حساب نكن

آخرین باب الحوائج

در حریمت یافتم شورِ صداقت بیشتر
آمدم اندوختم حُبّ ِ ولایت بیشتر
مایه ای اصلاً نبود ای نهمین سالارِ عشق
من گرفتم زیرِ پاهای تو قیمت بیشتر

غربت یوسف

بر شعله ی جگر، نم باران می آورند
باران نبود، دیده ی گریان می آورند
با هلهله کنار حرم دف نمی زنند
در پیش محتضر به خدا کف نمی زنند

اَبَالهادی

رسیده جان به لب اطهرت ؛ اَبَالهادی!
نشسته پیک اجل در بَرَت ؛ اَبَالهادی!
دوباره قصه ی زهر و دوباره نامردی
کبود شد همه ی پیکرت ؛ اَبَالهادی!

عشق من

كمتر از هيچم اگه زياد ميخوام
از خوده باب المراد،مراد ميخوام
ميدونم كمم نميزارن آخــه
حاجتامو از امام جواد ميخوام

روزه بودَم

زَهرى اُفتاده بجانم كه نمانَداثرم
دست وپاميزنم ونيست كنارم پدرم
جِگرم پاره شُد، اَمّا به دِلِ تَشت نريخت
خواهرى نيست مَرا لَختِه ببيند جِگرم

وقت رفتن به کنارت

وقت رفتن به کنارت پدری می خواهی
وقت پرواز شده بال و پری می خواهی

پدرت نیست کمی آب به دستت بدهد
پسرت نیست می ناب به دستت بدهد

خواهر نداشتم

خواهر نداشتم که پرستاری ام کند
مادر نداشتم که مرا یاری ام کند
این بی کسی خلاصه به بی مادری نشد
بابا نبود رفع گرفتاری ام کند

ناله واجگرنزن اینقدر

ناله وا جگر نزن اینقدر

جگرت را شرر نزن اینقدر 
با صدای نفس نفس زدنت

پشت در بال و پر نزن اینقدر 

واویلا

قاتلت آشناست واویلا
همسرت بی وفاست واویلا
بدنت تیر می کشد, یعنی
مرگ بهرت شفاست واویلا

دکمه بازگشت به بالا