شعر وفات حضرت ام البنین

پژمردم من اینجا

نشد از چهره‌ام غم را بگیری
زِ من اندوهِ عالم را بگیری
برای رفتنم اینسو و آنسو
نشد مادر که دستم را بگیری

روضه خوان

تنها چرا نشسته, مگر گریه می کند؟

چون شمع شعله ور به نظر گریه می کند

ازمردم مدینه شنیدم که روزها

می آید و ز داغ پسر گریه می کند

کنیز حضرت زهرا (س)

نگاه پیر تو انبوه ی از ملک دارد

چقدر چین و چروک رخت ترک دارد ؟!!

چقدر پیر شدی غصه پیرتان کرده ؟؟

بگو که گریه یتان ریشه در فدک دارد

دکمه بازگشت به بالا