شعر ولادت امام سجاد

شعر ولادت سرداران کربلا

با عطر بهشت شستشو می گردد
دری ست گران که کو به کو می گردد
تا نور برای تابش خود گیرد
خورشید به دور چشم او می گردد

زين العارفين

…نور عرش امشب ، تنزل کرده است
در کویر خاکیان ، گل کرده است

قدسیان عرض ارادت می کنند
در مدینه نور قسمت می کنند

نسيم عاشقي

ما را نسیم عاشقی صحرا کشانده
چون قطره ای که جانب دریا کشانده
چون ذره ی گرد و غباریم و هوایت
ما را به سوی آسمان بالا کشانده

دم عيسايي

از عنایاتِ خدا دریایِ احسان می شود
آنکه مانند علی،آقایِ دوران می شود

نامِ زیبایش علی فخریّه ی سجّاده ها
از مناجاتش خدا در دل نمایان می‌شود

أیُّها الصَّلوٰة

با تو تمام کُون و مکان سجده میکنند
پشت سرت زمین و زمان سجده میکنند

سجادی و سجود برایت سجیّه بود
سجاده ها به سجده‌یتان سجده میکنند

زينت عابدان

از جنان امروز میکائیل عود آورده است
سجده هایش عاشقان را در سجود آورده است

چشم هایش عشق را بر قلب ها تزریق کرد
چشم هایی که خدا را به شهود آورده است

آيات غمزه

شاعر به حیرت است تو را دید یا شنید
گفت از الست و قافیه قالو بلی شنید
صبح از مدینه خواند و شب از کربلا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید

زين العابدين

دور و برش دلداده ي ماهر ندارد
از شیعیانش یک نفر عابر ندارد

مردی که فرمان می پذیرد عرش از او
بالاسرش یک خادم ِ حاضر ندارد

حسيني نصب

مرا در هوای نجف آفرید
مرا حق برای نجف آفرید
خدا خواست عاشق شوم پس مرا
به یا مرتضای نجف آفرید

مظهر ذات

آمدی و گشته دعا عاشقت
زمزمه و شور و نوا عاشقت
روی مهت کرده مرا عاشقت
حضرت سجاد خدا عاشقت

اشک شوق

السلام علیکَ یا اول
السلام علیکَ یا آخِر
السلام علیکَ یا باطن
السلام علیکَ یا ظاهِر

رخصت

همین که عطر تو را با خودش بیارد باد
به خاکِ پات می اُفـتیم , هرچه بادا باد
اگر بناست که صید کسی بجز تو شویم
خدا کند که نباشیم لحظه ای آزاد

دکمه بازگشت به بالا