شعر ولايت اميرالمومنين

قبله ي عالم

گاه با زلف تو کج میشود اینجا قبله
خم ابروی تو محراب شده یا قبله؟

کعبه بود و نجف آمد همه حیران گشتند
و خدا خواست بماند به معما قبله

ره صد ساله

گناهانم دو بالم را وبالم کرده و آزار می بینم
پریدن تا خدا سهل است اما حیف که دشوار می بینم

گنهکارم ، ولی در باطنم حب شهنشاه نجف باشد
نهایت رستگارم !، من قیامت را به این معیار می بینم

چهارده نور

چارده نور؛ هم‌چنان دریاست
چارده نور؛ محورش زهراست
“وَ بِکُم یُمسِکُ السَّما” یعنی:
آسمان روی شانه‌ی آن‌هاست

رب روح الامين

سجده ها با خاک‌پای یار بوسیدن یکی ست
عاشقی در مشرب ما با پرستیدن یکی ست

مردم شهرش همه افتان و خیزان میروند
در هوایش یک نفس با مست گردیدن یکی ست

دکمه بازگشت به بالا