محمد جواد شیرازی

از لطف فاطمه است

گاهی میان راه عقب را نگاه کن
خیر کثیرِ حضرت رب را نگاه کن

بی خود نبوده که شب و روزت علی شده
از لطف فاطمه است سبب را نگاه کن

زینب موسی بن جعفر

السلام ای زینب موسی بن جعفر, فاطمه
حضرت معصومه ی آل پیمبر, فاطمه
مظهر الله اکبر, ای سراسر فاطمه
می زنم از دل صدا با حال مضطر فاطمه

حال زار

بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند
از من تمام روزگارم را گرفتند

از این جدایی جان من بر لب رسیده
هستیِ من تاب و قرارم را گرفتند

هجرانش

چه رأس ها که نرفته به دار هجرانش

ولی به وصل نشد ختم, کار هجرانش

پر از غم است دلم با وجود این اصلا

غمی نمانده برایم کنار هجرانش

نوایِ “حسن جان

اشکم دو چشمه بر لب مژگان درست کرد
در خشکسالِ عاطفه باران درست کرد

بشکن دل مرا که شکایت نمی کنم
کار مرا همین دل ویران درست کرد

بابی انت و امی

گندم ری ثمنت شد, بابی انت و امی
غرق خون کل تنت شد, بابی انت وامی

تو نفس می زدی اما, بین دشمن چه جدالی
بر سر پیرهنت شد, بابی انت وامی

لحظات مناجات

لحظات مناجات فقط مشغله دارم
خیلی سرِ نفسم عوضش حوصله دارم

یک بار نشد تا که شکایت کنم از خود
تنها فقط از دست بقیه گله دارم

بگیر دست مرا

منی که غرق گناهم, شکسته بال و پرم
چگونه نام بلند تو را به لب ببرم؟!

اگر که دوست نداری “خدا خدای” مرا
اجازه هست صدایت کنم به چشم ترم؟!

رنگ از چهره پریده است

رنگ از چهره پریده است, خودت می دانی
عرقِ شرم چکیده است, خودت می دانی

پشت این خانه گدا آمده و با گریه
دستِ یاری طلبیده است, خودت می دانی

منتظر یار

یک روز پی کسبی و در فکر معاشی
یک روز شدی غرق تماشای حواشی

ای طالب طوف نوه ی زاده ی کعبه
وقتش نشده تا که سرت را بتراشی

حق مداریم

باطن سیر به سوی حق همان سیرِ علی است
بیشتر از ما خدا گوینده ی خیرِ علی است
هر کجا باشیم راه حق مگر غیرِ علی است؟!
حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم

در سامرا بوی مدینه می رسد

 

وقتی امام عصر ما امشب عزادار است
برپایی این روضه ها واجب ترین کار است

پیراهن و شال عزا مولا به تن دارد
امشب تمام عرش با آقا عزادار است

دکمه بازگشت به بالا