محمد رضا اسدی

فاطمه جان

ای مبداء تاریخ حیدر فاطمه جان
ای بضعهء جان پیمبر فاطمه جان

عَجل وفاتی هِی نگو دارایی حیدر
قلبم زِ جا کنده شود مانند این دَر

آرامشم شدی

آرامشم شدی که به این‌جا رسیده‌ام
سرمایه‌ام شدی که ز دنیا بریده‌ام

آنجا که روضهء زهرا شده به پا
جز ذکر ولی و نور خدا من ندیده‌ام

دکمه بازگشت به بالا