مدح حضرت ابوالفضل علیه السلام

هر کسی عبد حسین

نمک چشم تو دریای طلب می طلبد

وصف لعل دهنت باغ رطب  می طلبد 

از غباری که نشسته به لب پر ترکم

می شود گفت قدمهای تو لب می طلبد 

دلیل مستی افلاکیان

مرید معرفتت گشته اند ارض و سما

دلیل مستی افلاکیان ز ساغر تو

به روز حشر که دستت کند شفاعت خلق

چقدر فخر نماید به تو برادر تو

خورشید نیزه ها

بایدحسین دم بزند از فضائلت

وقتیحسینی است تمام خصائلت 

تعبیرهایما همه محدود و نارساست

در شرحبیکرانی اوصاف کاملت 

هوای روضه ی مشک و علم

رسیدی از پسِ پرچین ِ قلب دوران ها

چکیدی از نفسِ ابر , مثل باران ها

رسیدی از دلِ دریای عشق و آوردی

نشانه های ادب را برای انسان ها

یکتاترین ماه

(( بعد از تو آب, معنی دریاشدن نداشت))

  گُم بود در خجالت و پیداشدن نداشت 

 بی بوی رویت ای مهِ یکتای هاشمی 

 (( شب مانده بود و جرأتِ فرداشدن نداشت))      

دکمه بازگشت به بالا