مهدی علی قاسمی

شعر ولادت حضرت علی اکبر (ع)

ماندم کنار ارباب پایینِ پای ارباب
از بس که هست نایاب پایینِ پای ارباب

قلبش رود به تاراج گویا که رفته معراج…
…مَن زارَ اِبن الارباب پایینِ پای ارباب

شعر مدح امام جواد الائمه (ع)

امشب شب گدایی و عرض ارادت است
باب المراد آمده و وقت حاجت است

امشب دوباره خنده به لبهای مرتضی است
وقت نزول آیه ی ناب امامت است

شعر مدح و ولادت حضرت زهرا (س)

قرّة العین مرتضی زهرا

بهجة القلب مصطفی زهرا

می شوم بنده زاد خانه ی او

میروم تا به عرش با زهرا

شعر شهادت حضرت زهرا (س)

اصلا نفوذ خطبه‌ی من بی‌اثر شده است…
…یا اینکه گوش مردم این شهر کر شده است؟

دیگر نمانده قدرت در جبهه ماندنم
بابا ببین که دختر تو خون‌جگر شده است

شعر روضه حضرت زهرا(س)

شامل الطاف بی حدّ علی گردیده است
هر که را در این عزا با دیده ی تر دیده است

نوکر زهرا مقامش از مَلَک هم برتر است
خاک پاهایش مقدس , جای آن بر دیده است

شعر روضه حضرت زهرا(س)

نگاهم کن منم زینب… که هستم تشنه ی رویت
نبینم ناخوش احوالی, خودم هستم دعاگویت

چه باشی صاحب منبر, چه باشی کنج این بستر
همیشه قبله ی من هست محراب دو ابرویت

شعر ولادت حضرت زینب (س)

ماه زهرا تا که کردی تو در این ماه حلول
شمس با دیدن نورانیتت کرد افول

پای گهواره تو سجده کند جبرائیل
بوسه بر دست تو امشب زده زهرای بتول

چشم ترم

دل شده بی قرارِ چشم ترم
اشک باشد عیارِ چشم ترم
شد خزان روزگارِ چشم ترم
تا بیاید نگارِ چشم ترم

شاعری می کنم و عاشق این نوکری ام

شاعری می کنم و عاشق این نوکری ام
تا که پر نور شود این دل خاکستری ام

همه جا مدح شما هست در اندیشه ی من
رهرو دعبل و دنباله رو حِمیَری ام

در بین جن و انس و ملک اهل درد نیست

در بین جن و انس و ملک اهل درد نیست

هرکس که سمت و سوی نجف رهنورد نیست
ابنُ التّراب هست شفیعش ابوتراب
بر منکرت به حشر کسی پایمرد نیست

ذکر لبهام یکسره زینب

ذکر لبهام یکسره زینب

هست علیا مخدّره زینب
از امامش محافظت میکرد
میمنه تا به میسره زینب

چقدَر تیر و سنان در تن اکبر مانده

چقدَر تیر و سنان در تن اکبر مانده
خنده بر روی لب این همه لشکر مانده

بین این دشت تمام تن او پخش شده
هر طرف قطعه ای از پیکر اکبر مانده

دکمه بازگشت به بالا