پنجم صفر

آه بابا

رفتی و بعد از تو این ایام‌ خیلی بد گذشت
آه بابا کربلا تا شام خیلی بد گذشت

روی نی قرآن تلاوت کردی و طعنه زدند
پای نی ای حجه الاسلام خیلی بد گذشت

شعر روضه حضرت رقیه (س)

این طرف سنگ سوی قافله می اندازند

آن طرف سکه  سوی حرمله می اندازند

تا رسیدیم به شامات نشد گریه کنم

وسط هق هق من هلهله می اندازند

آمدی و

آمدی و شب سیاه من

عاقبت مثل روز روشن شد

همه دیدند من پدر دارم

روسیاهی نصیب دشمن شد

میان طشت

تو میان طشت جاخوش کرده ای بابا – ولی

من برای دیدنت بالا و پایین می پرم

من تقلا کردن ام بی فایده ست پاشو ببین

حال دیگر گشته ام مانند زهرا مادرم

دکمه بازگشت به بالا