پوریا باقری

شعر روضه حضرت زهرا(س)

شب آخر صدای او زخمی است
زیر لب باز زینبش را خواند
گفت : زینب! ببین که رفتنی ام
آخرش حرف آخر من ماند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

خزان زده به بهار علی و اولادش
یکی نبود , رسد لحظه ای به فریادش
به آسمان نرسیده است , داد و بیدادش
چه آمده به سر زندگی آبادش

شعر روضه حضرت زهرا(س)

بابا که رفت , غصه ی زهرا شروع شد

تازه مصیبت و غم عظما شروع شد

بابا که بود , زندگی اش رو به راه بود

بعد از پدر , هجوم بلاها شروع شد

شعر شروع فاطمیه

به نام سوره ی کوثر به عصمت مادر
به نام زینب کبری , شکوه سر تا سر

شروع شد غم کوچه , درست آنجا که…
شکست هیبت مردی به سختی حیدر

شعر روضه حضرت زهرا(س)

دست بردار از سرش , جانی ندارد مادرم
شرم کن از حال ما و گریه های خواهرم

دست بردار ای حرامی , راه ما را باز کن
من که کودک نیستم , من بچه شیر حیدرم

شعر زیارت مخصوصه اما رضا (ع)

دوباره قسمت من شد مسافرت باشم

در این  زیارت مخصوصه زائرت باشم

 دوباره رزق عزای حسین و دست شما

بناست قبل محرم مجاورت باشم

شعر ولادت امام رضا (ع)

دست هایش پُر از تمنّا بود
چشم هایش , شبیهِ دریا بود

دست در دستِ مادرش میرفت
به همان جا که اوجِ معنا بود

شعر ولادت حضرت معصومه (س)

تا دلم از نفس افتاد , پناهم دادی
به حرم برده ای و اذن نگاهم دادی
صیغلی بر دل و این روی سیاهم دادی
بعد هم سوز دل و گریه و آهم دادی

شعر روضه امام صادق(ع)

السلام ای صادق آل عبا
السلام ای زاده ی خیرالنسا

السلام ای عالم علم نبی
السلام ای دستگیر هر گدا

شعر مناجات حضرت سید الکریم حسنی(ع)

تو چه کردی که تو را نام نهادند: کریم
مثل بابات حسن , مرتبه دادند: کریم

تو چه کردی که همه در عوض کرب و بلا
به روی خاک حریم تو فتادند , کریم

شعر روضه تخریب قبرستان بقیع

مینویسم کمی از لحنِ گرفتارِ بقیع
کمی از حالِ خودم , ساحتِ خونبارِ بقیع
زائری خسته و سَرگشته و بیمارِ بقیع
میگذارد سَرِ خود را , سَرِ دیوارِ بقیع

شعر روضه حضرت امیرالمومنین علی(ع)

امشب هوای خانه ی مولا گرفته است
حال و هوای دوری زهرا گرفته است

زینب دوباره یاد غم کودکی خویش
در کنج خانه گوشه ی در را گرفته است

دکمه بازگشت به بالا