چیزی شبیه رایحه ای می وزید و رفت

چیزی شبیه رایحه

چیزی شبیه رایحه ای می وزید و رفت

شبها به شانه ؛ نان و رطب می کشید و رفت

افسوس قدر و منزلتش را نداشتند

تا درجوار کوثر خود آرمید و رفت

دکمه بازگشت به بالا