شعر وروديه محرم
اباعبدالله(ع)
هر چند که بر سینه ردِ آه می افتد
دل باز در این وادی جانکاه می افتد
خورشید سر نیزه رود،،اشک بریزید
از اوج بلندای خودش ماه می افتد
ای تشنه،،ز مجنون تو فریاد بلند است
تا یاد همین جمله ی کوتاه می افتد
با اهل و عیال آمده تا دست بگیرد
هر سال برای دل ما راه می افتد
تا گرد قیامت به رخ ما ننشیند
در پیش نگاه حرمش شاه می افتد
هر جا که به زنهای حرم بوده نگاهی
از نیزه سری هست که ناگاه می افتد
حسین واعظی