شعر شهادت امام جواد (ع)

ابن الرضا (ع)

در برگ ریز فصل خزان مثل مادرش
افتاده است امام جوان مثل مادرش
شب را امام خسته ی ما صبح می کند
با چشمه های اشک روان مثل مادرش
غم خیمه می زند به دلش صبح و ظهر و شام
با هر فرازهای اذان مثل مادرش
از کودکی که داغ پدر دیده قوت او
خون دل است و زخم زبان مثل مادرش
از جای تازیانه نه ؛ از غربت علی
دارد به دوش بار گران مثل مادرش
امشب به حال دختر خود گریه می کند
دلواپس است و دل نگران مثل مادرش
در بند وارثان سقیفه بعید نیست
قدش شود به کوچه کمان مثل مادرش
خیلی شبیه مادر خود می خورد زمین
در پای او نمانده توان مثل مادرش
قلب جریحه دار امام جوان ما
افتاده بود از ضربان مثل مادرش
بر پیکر رهاشده بالای پشت بام
باید گریست با دل و جان مثل مادرش
راهی کربلاست جوادالائمه هم
شب های جمعه گریه کنان مثل مادرش
در ماتم حسین همه صیحه می کشند
از هوش رفت امام زمان مثل مادرش
” الشِّمرُ جالسُ…” همه خیره به قتلگاه
زینب رسید لطمه زنان مثل مادرش
ساکت نشین ؛ محتشم عصر خویش باش
با احتیاط روضه بخوان مثل مادرش

“کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون تپیده به میدان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا “

 علیرضا خاکساری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا