شعر مدح و مناجات حضرت زينب (س)

ای تجلیِّ لافتی زینب

کار ِما امشب است با زینب

شبِ میلادِ نورها, زینب

سِرِّ وَالنجم و وَالضُحی زینب

آمده محور ِکسا زینب

دختر صبر مرتضا زینب

السلام علیک یازینب

ای نبوت به شأن زن زینب

اسدالله بت شکن زینب

فاطمه حیدر و حسن زینب

یک تنه کُلِّ پنج تن زینب

ازازل غرق خویشتن زینب

تاابد غرق ِ درخدا زینب

شب میلاد گریه مرسوم است

زیر پایت بهشت معلوم است

پلک های تو حَیُّ  قیوم است

قلم عاجز به وصف خانوم است

در حقیقت امام معصوم است

درلباس فرشته ها زینب

زینت روزگار بابایی

سند افتخار بابایی

درجلالت کنار بابایی

دختر باوقار بابایی

توهمان ذوالفقار بابایی

ای تجلیِّ لافتی زینب

آمدی سروری به تو دادند

شأن پیغمبری به تو دادند

تبر ِحیدری به تو دادند

تا که بال و پری به تو دادند

لقب مادری به تو دادند

مات وحیرانت انبیا, زینب

آمدی و گدا شدیم همه

در مقامت فناشدیم همه

دربدر هرکجاشدیم همه

راهی کربلا شدیم همه

به خدا با خدا شدیم همه

قل هوالله را نَما, زینب

آمدی انّمَا الحیاتِ حسین

آمدی زمزم و فرات حسین

ساحل کشتی نجات حسین

سرپناه مخدرات حسین

خنده های تو خاطرات حسین

خلقک من حسین یا زینب

عشق خیرالعمل درست کند

نامت از غم عسل درست کند

این برادر بغل درست کند

تاکه ضرب المثل درست کند

سایه بان در محل درست کند

ای برادر تورا فدا زینب

سه برادر کبوترت بودند

بچه های برادرت بودند

راه بندان ِ معبرت بودند

پاسبانهای معجرت بودند

همه پروانه یِ سرت بودند

که مبادا به کوچه ها. ..زینب

در مسیر تو یک نفر باشد

شمع روشن در این گذر باشد

ناشناسی به دور و بر باشد

تا مسیر تو بی خطر باشد

یک قبیله تورا سپر باشد

وای از روز کربلا زینب

غصه و درد بی کران هم بود

کتک وسنگ بی امان هم بود

ترس از کشتن زنان هم بود

دور تو خولی و سنان هم بود

چادرت زیر دست و پا زینب

 جواد پرچمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا