شعر مدح و مناجات امام حسن (ع)

دار وندار عالم

این,حسین دار وندار عالم است

صبردنیا و قرار عالم است

هرکه یک شد ,او هزار عالم است

روشنی شام تار عالم است

 

دشمنش پا بر دهانش میزد و

پای خود بر روی جانش میزد و


حال زینب خواهرش پیچیده شد

همچوحال مادرش پیچیده شد

نیزه ها بر حنجرش پیچیده شد

غرق خون بال وپرش پیچیده شد

 


شمر تا آمد به سوی قتلگاه

زینب غمدیده بر لب گفت آه


از قفا بی معرفت سر را برید

مثل گرگی او بدن را می درید

وای من چون لحظه غارت رسید

آن حرامی پیرهن را می کشید

 

 

گودی مقتل پر از خون خداست


نذر زهرا و علی دیگر اداست

جوادقدوسی

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا