شعر مدح امام حسين (ع)

روضه میخوانم

شب های جمعه بیقرارم! روضه میخوانم
با چشم های اشکبارم روضه میخوانم

گاهی برای این دلِ عاصیِ هرجایی
گاهی برای روزگارم روضه میخوانم

طعنه زدند و بغض کردم! آمدم هیئت…
با هیچکس کاری ندارم! روضه میخوانم

من جز درِ این خانه جایی رو نخواهم زد
وقتی گره خورده ست کارم روضه میخوانم

از داغ های کربلا آشوبم و بیتاب
دل را به پرچم می سپارم، روضه میخوانم

یکروز می میرم از این بغض ِ بلاتکلیف
بالا سرِ سنگِ مزارم روضه میخوانم

حتی در آن بهبوهۂ تاریکیِ قبرم
آنجا که خیلی در فشارم روضه میخوانم
¤
جانم فدای آن امامی که نگاهش گفت:
جان داده بین شعله یارم! روضه میخوانم…

میگفت زهرا(س)جان! پس از تو گوشۂ خانه
زل میزنم بر ذوالفقارم روضه میخوانم!

 مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا