شعر مدح امام حسين (ع)

سفر کرب و بلا

از خدا آمده ام تا به خدا برگردم
پس چرا از سفر کرب و بلا برگردممی روم پشت سرم آب نریز ای مادر
وطن مادری آنجاست چرا برگردم
من به پابوسی آن سرور بی سر بروم
وای اگر از حرمش بی سروپا برگردم
کفن و چادر و انگشتر سوغاتم  نیست
بگذارید که با شرم و حیا برگردم
سر پرواز به سوی غم دیگ ردارم
می روم شام مگر با اسرا برگردم
دل بیمار فقط ازتوشفامی خواهد
شب جمعه است دلم کرب و بلا میخواهد…

مجید تال

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫3 دیدگاه ها

  1. امروز، عاشقانه به جهان می نگرم که دست ساز توست و آنچه را محبوب لمس کرده باشد، بویی خوش خواهد گرفت. چرا رنجیده باشم و راضی به رضای تو نباشم؛ که مصایب نیز پلکان هفت خوان گسترده توست. طعم تسلیم را چشیده­ام و می دانم مهر تو، آن سوی پوسته های تلخ پیش آمدها، هسته شیرین نوازش و رحمانیت تو را جا داده است، خضوعم را بپذیر و رکوعم را باور کن. گرچه مرغ حواسم از شاخه ای به شاخه دیگر می پرد، ضعف مرا در تمرکز پذیرش رابطه با خود بیامرز که جز تو پناهی

    چه غصه ها که برایم نخورده ای آقا?

    .

    حساب زخم دلت را شمرده ای آقا…؟?

    .

    همیشه نسبت مولا و بنده این بوده?

    .

    که جای من ز خجالت تو مرده ای آقا….?

    ندارم. ?یا مهدی ادرکنی?
    .
    سلام.التماس دعا?

  2. با سلام

    می روم پشت سرم آب نریز ای مادر

    وطن مادری آنجاست چرا برگردم

    این بیت خیلی زیبا است محشر است

    با یک شعر در قالب غزل با قافیه ی خون در شش گوشه به روزم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا