اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر شهادت امام كاظم (ع)

یا موسی ابن جعفر (ع)

سجاده ها ز جلوه روحانى تواند
زندانى خدا همه زندانى تواند

با دستهاى بسته مناجات دیدنی ست
یک گوشه اى نشسته مناجات دیدنى ست

در زیر تازیانه خدا را صدا بزن
آه اى غریب قید ملاقات را بزن

جایت کم است بال و پرت را تکان مده
دیوار محکم است سرت را تکان مده

تا ساقه ات خمید خمیده شدى تو هم
زنجیر را کشید کشیده شدى تو هم

خورشیدى و به جانب گودال میروى
ساقت تکان که میخورد از حال میروى

بالت به میله هاى قفس گیر میکند
با این گلوى بسته نفس گیر میکند

این چهار تا غلام غریبت کشیده اند
انگار تخته ها به صلیبت کشیده اند

یک گوشه دختران خودت را صدا زدى
با دست و پاى بسته شده دست و پا زدى

پا جاى دستهاى توسل گذاشتند
جسم تو را سه روز روى پل ….

رد میشدند مردم بى عار بارها
رد میشدند از بغل تو سوارها

اما کسى به رخت و لباس تو پا نزد
اما کسى دهان تو را با عصا نزد

علی اکبر لطیفیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا