شعر شهادت اهل بيت (ع)شعر شهادت حضرت معصومه (س)

شعر مرثیه حضرت معصومه (س)

مائیم گدای حضرت معصومه
محتاج عطای حضرت معصومه
همراه رضا ز دیده خون می ریزیم
در روز عزای حضرت معصومه


آمد ز مدینه تا که در قم باشد
در مملکت امام هشتم باشد
یعنی که خدا نخواست تا مرقد او
مانند مزار فاطمه گم باشد

در سَر هوس دیدن دلبر دارد
بر سینهء خود داغ برادر دارد
افسوس که تا دیار ساوه آمد
دیگر نتوانست قدم بردارد


زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت
از داغ برادرش مرتب می سوخت
هر جا که سَرِ دردِ دِلش وا می شد
می گفت: امان از دل زینب, می سوخت

با ناله دو چشمان ترش را وا کرد
تا سِیر کند دور و برش را, وا کرد
نومید ز دیدن برادر بود و
با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد

صد آه اگر بر جگرش افتاده
هر چند جدا ز دلبرش افتاده
کی بر بدن برادرش رقصیدند؟
کی دست کسی به معجرش افتاده

او خواهر یک امام بود و زینب….!
او شاهد احترام بود و زینب….!
که راهی شهر شام بود؟ و زینب
در مجلسی از حرام بود؟ و زینب

محمود مربوبی

یرگرفته از تب می

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا