شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

شکسته ام

باری خراب دارم و حالا شکسته ام
عبدی اسیر هستم و آقا شکسته ام

دستم بگیر فاتحِ دلهایِ مضطرب..
من مدّتی ست از غمِ دنیا شکسته ام

حال و هوایِ سابقم از کف به در شده
در زیرِ بارِ غصّه و غمها شکسته ام

چشمانِ خشگ و کویری نمی دهد سودی
زمزم بده به دیده که دریا!! شکسته ام

مانند یک وبال.. به گردن فتاده است
این نامه ای که مانده ز امضا… شکسته ام

بی تو هوایِ تازه ندارد دیارِ ما..
از تنگیِ نَفَس.. گلِ طاها شکسته ام

سالی گذشت پُر ز حوادث پُراز بلا
از شدّتِ بلاست که مولا شکسته ام

تیره شده زمانه ی من پس طلوع کن
عمری در انتظارِ دیدنِ فردا شکسته ام

چشمانِ نم زده ام را دمی تماشا کن
حالا میانِ روضه ی زهرا شکسته ام

محسن راحت حق

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا