اشعار تبری

نور خدا

نور خدا

ما شیشه ی کفرشان شکستیم رضا
چون مرد خدا و حق پرستیم رضا
بر ظلمت دشمنانتان می تازیم
یعنی که مدافع تو هستیم رضا

ای نور خدا امام هشتم آقا
داریم چو موج غم تلاطم آقا
در راه دفاع از حریمت اکنون
بنگر تو حضور خیل مردم آقا

دل از گل گلشن محمد گوید
یعنی ز رضا مدیح بی حد گوید
بر هستی او آتش سوزان بزنیم
هر کس به ولینعمت ما بد گوید

شیطان صفتان دوباره جرءت کردند
خون بر دل و دیدگان امت کردند
از عمر بجز ظلمت و خفت نبرند
آنان که ز نور هتک حرمت کردند

در آتش و شعله جانشان می گردد
دوزخ همه جا نشانشان می گردد
آنان که شکستند حریمت مولا
در مزبله ها مکانشان می گردد

آید ز حریم او شمیم برکات
جاری بود از لطافتش آب حیات
” تا کور شود هر آن که نتواند دید “
بر نور خدا امام هشتم صلوات

محمود تاری(یاسر)

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا