شعر شهادت امام جواد (ع)

وقت رفتن به کنارت

وقت رفتن به کنارت

وقت رفتن به کنارت پدری می خواهی
وقت پرواز شده بال و پری می خواهی

پدرت نیست کمی آب به دستت بدهد
پسرت نیست می ناب به دستت بدهد

همسرت هست ولی رحم ندارد و دلت…
ابر غم نیست کمی آب ببارد و دلت…

دست و پا میزنی و همسر تو می خندد
حق صدا میزنی و همسر تو می خندد

اینقدر سر به در حجره نزن آه نکش
اینقدر از ته دل ناله ی اُمّاه نکش

چقدر تلخ به کامت جگرت می ریزد
بعد تو غصه به روی پسرت می ریزد

چقدر آب به پیش نظرت ریخت زمین
چقدر آه ز چشمان ترت ریخت زمین

به خداوند قسم اشک تو از غربت نیست
اثر زهر دلیل همه ی هجرت نیست

غصه مرد غریبی به همه ات ریخته است
غصه روی خضیبی به همه ات ریخته است

کاش بودی و به جدّت کمکی می کردی
کاش بودی و کمی قافله طی می کردی

بین گودال به جان بدنش افتادند
نیزه ها سخت به جان دهنش افتادند

تو هم آقا شبیه شاه زمین افتادی
شبیه سایه ی یک ماه زمین افتادی

پیکرت بی کفن افتاد شبیه اش امّا
فاطمه پیش تو جان داد شبیه اش امّا

شکر حق نیزه نیامد دهنت را ببرد
شکر حق چکمه نیامد بدنت را ببرد

تو برو عیب ندارد پسری می آید…
شب نمی ماند وآخر سحری می آید…

علی حسنی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا