شعر شهادت حضرت رقيه (س)
پای دختر
پای دختر بچه وقتی غرق تاول میشود
پابه پایش کاروانی هم معطل میشود
دست بسته خواب هم باشد بیوفتد از شتر
پهلوان باشد دچار درد مفصل میشود
غیر موهای سرم در این سفر از دست شمر
خواب هم آشفته با کابوس مقتل میشود
حق بده با دست اگر دنبال لبهای توأم
بعد چندی تار دیدن چشم تنبل میشود
پارههای چادرم را بسکه بستم روی زخم
چادرم دارد به یک معجر مبدل میشود
استخوانهایم ترک دارند فکرش را نکن
تو در آغوشم بیایی مشکلم حل میشود
ز جرمن را میکشد اینجا مرا با خود ببر
ماندنم دارد برای شام معضل میشود
مصطفی متولی
این شعر رو محمد رضا طاهری در بیت آیت الله شاهرودی در قم در اواخر محرم گذشته خونده شد
ممنون عالی بود