شعر مدح حضرت ابالفضل(ع)شعر مدح و مناجات حضرت عباس (ع)

پناه شاه

پناه شاه

به عرش و فرش در عالم مه شبانه یکی است

خدا یکی و قمر هم به هر زمانه یکی است

به درب خانه ارباب رفتم و سقا

گشود درب به رویم بیا که خانه یکی است

دو گنبد و دو حرم دو ضریح و گلدسته

دوتاست مرقد زیبا و آشیانه یکی است

در آستان حرم قبله همه مولاست

پناه شاه و رعیّت در آستانه یکی است

کریم بین گدایان که فرق نگذارد

نصیب عارف و عامی از این خزانه یکی است

میان آن همه یل در سپاه ثارالله

کسی که داشت علم را به روی شانه یکی است

به معرکه زد و بر دوش مشک آبش بود

چو ماه راهیِ دریای بیکرانه یکی است

صدای نعره یا نفس در فضا پیچید

رجز که گشت پر احساس با ترانه یکی است

نخورد آب و شریعه به زیر پایش بود

قسم به عشق، که در معرفت یگانه یکی است

طواف چشم و سر و دست و پیکرش کردند

در این کشاکش و آماجها بهانه یکی است

ز چله های کمان از میان نخلستان

هزار تیر روانه شد و نشانه یکی است

شبیه شیر که تنها و زخمی افتاده

میان تیر و خدنگهای ظالمانه یکی است

تنی که هر طرفش روی خاک افتاده

شبیه رشته تسبیح دانه دانه یکی است

در اوج هلهله و موج شادی اعدا

به سوگ یار نشسته در آن میانه یکی است

نبود ام بنین(س)،فاطمه(س) برش آمد

حضور فاطمه(س) با حس مادرانه یکی است

اسماعیل روستائی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا