شعر شهادت حضرت زهرا (س)

چشم خیسم

چشم خیسم به تماشای دری سوخته شد
آن زمانی که به پشتش سپری سوخته شد


شبنم چشم من انگار بهارش آمد
تا که صحبت زتقلای پری سوخته شد
باغبانی که به زحمت گل خود را رویاند
زحمتش با نفس بی هنری سوخته شد
صورت ماه گلش در اثر بادسیاه
پیچ ها خورد و نهایت قمری سوخته شد
روی مهتاب به هنگام تلاقی با شب
آنچنان گشت که قلب پدری سوخته شد
قامت پیکر او فرش قدم ها شد , تا …
عاقبت قلب گل از بی ثمری سوخته شد
بگذریم از درخانه که میسوزم از او
شرم دارم که بگویم پسری سوخته شد

فرشید یارمحمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫3 دیدگاه ها

  1. باعرض سلام وادب واحترام
    تارنمای کربلایی مهدی خسروی
    در صورت تمايل به تبادل لينك ما را بانام تارنمای کربلایی مهدی خسروی لینک نموده وسپس از طریق شماره زیر به صورت پیامک به ما اطلاع دهید.
    آدرس سایت : http://www.m-khosravi.ir
    تلفن پیامک :09152302457
    با تشکر
    مدیریت تارنمای کربلایی مهدی خسروی
    ((یاحسین ))التماس دعا

    باعرض سلام وادب واحترام
    تارنمای بیت الزهرا(س)تربت حیدریه راه اندازی شد.
    در صورت تمايل به تبادل لينك ما را بانام تارنمای بیت الزهرا(س)تربت حیدریه لینک نموده وسپس از طریق شماره زیر به صورت پیامک به ما اطلاع دهید.
    آدرس سایت: http://www.baytolzahra.ir
    تلفن پیامک :09152302457
    باتشکر
    مدیریت تارنمای بیت الزهرا(س)تربت حیدریه
    ((یازهرا))التماس دعا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا