شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

میکده

به سرم بد زده امشب که تورا یاد کنم

می مستی زنم و دل ز غم آزاد کنم

به سرم بد زده امشب به هوای رختان

بزنم میکده برهم ز سر آباد کنم

ز پی نام تو از بس زده ام ساغر ها

که ز کم بودن خم ها گله بیداد کنم


وقتی نام شکرینت به برم می آرند

دلم انگار که خواهد ز شعف داد کنم


اگر از حال دل من خبری در بر توست

مرهمی پس برسان تا دلم امداد کنم


مددی حضرت والا دل پژمرده ی من

هوس باغ تو دارد به که ایراد کنم ؟؟؟


من از آن باده ی نابی که به میثم دادی

طلبم تا که ز عشقت سر و بر باد کنم

 فرشید یار محمدی

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا