شعر مدح امیرالمؤمنین
به مرتضی ست اگر اقتدار وابسته
به تیغ اوست تب کارزار وابسته
حدیث هست که فرمود جبرئیل شده
به لافتای علی ذوالفقار وابسته
دلم اسیر غلام علیست یعنی که
شکار هست به لطف شکار وابسته
به خلق میثم خرما فروش میفهماند
که هست نخل وجودش به دار وابسته
همیشه خواسته ام در نجف مقیم شوم
سگ است بسکه به این شوره زار وابسته
سگ نجف شده ام لطف یار میخواهم
کنار میثم تمار دار میخواهم
میان این همه راه است دل به سوی نجف
که آشناست مشام دلم به بوی نجف
نوای ناد علی لبم شهادت داد
نداشته ست دلم غیر آرزوی نجف
نبی پس از شب معراج خود خبر داده
که بوده است خدا هم به گفتگوی نجف
فقط خدا و رسول خدا خبر دارند
از آبروی علی و از آبروی نجف
همیشه مست علی بوده ام از آن آغاز
همینکه هست کمی می ته سبوی نجف
خدا کند برسد دل به وادی طورش
به آستان علی و ضریح و انگورش
همینکه تیر محبت گرفته است به کف
گرفته است نشانی دوباره سمت هدف
دلم محبت او را به دست داشته است
همیشه گوهر ناب است در میان صدف
غلام حلقه به گوش علی اعلا بود
اگر که در همه جا جبرئیل داشت شرف
خدا به حضرت حیدر خودش گواهی داد
که دوستان تو هرگز نمیشوند تلف
مرا به داشتن کفر متهم نکنید
که کعبه نیز کمی مایل است سمت نجف
سبوی عشق علی را خمار داد به من
شراب را ترک مستجار داد به من ….
علی رضوانی