از ساقی الست شراب کهن خرید
یوسف برای وصل,نجف پیرهن خرید
از شوق وصل کوی تو باید کفن خرید
سجاده را فروخت,جنون را به تن خرید
مهر تو نَفْسِ سرکش ما را عتاب کرد
با دیدن تو شخصِ مسیحی صواب کرد
هر باده ای که باده ی جانان نمی شود
در روز حشر مست تو حیران نمی شود
هرچه کنیم لطف تو جبران نمی شود
حتی حریف مدح تو قرآن نمی شود
باید برای وصف تو برتر بیاورند
شاید که از کلام تو سر در بیاورند
اعجاز دست های تو خلق نظام شد
روز غدیر بر همه حجت تمام شد
هر ذره ای که خاک سرای امام شد
در ساق عرش رفته و والا مقام شد
عشاق را غبار نجف مست می کند
ما را فقط نگار نجف مست می کند
کعبه هم از فراق تو زخمی ست پیکرش
داغ قدوم سبز تو ماندست بر درش
باشد مطیع امر تو ارکان دیگرش
نادعلی نوشته شده در سراسرش
چون زاگاه توست مرا شوق کعبه هست
مارا جدا کنید از آن قوم بت پرست
از بین برده ایم اگر اعتبار را
سیقل بده به گردن ما ذولفقار را
از ما نگیر لذّت این افتخار را
در یاب حال زار به قصه دچار را
عمری ز شوق مدح تو گفتیم علی علی
ما از صدای آب شنفتیم علی علی
باران لطف را به ضعیفان نشان بده
مردیم در فراق تو, مارا توان بده
بر روسیاه خال سیاهت امان بده
خود را درست می کنم آقا زمان بده
روز حساب قلب شما داغ دار شد
هر شیعه ای مقابل تان شرم سار شد
علی اصغر یزدی