در نگه داریم فریادی که در فریاد نیست
همت عشقی که درما هست درفرهادنیست
درمیان خنده عشقم, گر اشکم جاری است
حال دیوانه همین باشد به آن ایرادنیست
دل مفرح میشود هر بار در وقت بکا
آنکه غم راخوب نشناسدیقییناشادنیست
هر مریضی که ز درمانگاه تو ترخیص شد
خوب میداند که جایی مثل گوهرشادنیست
مرغ دل را صحن جامع کربلایی میکند
این دل ویرانه بی کرببلا آباد نیست
حامدآقایی