بر زمین جز بدن پرپر تو نیست علی
گوشه ای جمع چرا پیکر تو نیست علی
نفس آهسته بکش, دور و برت لاله نکار
غیر خونابه که در حنجر تو نیست علی
خواستم بوسه زنم بر تن زخمی شده ات
جای سالم که ز پا تا سر تو نیست علی
عمه ات هست برای من و تو گریه کند
خوب شد کرب و بلا مادر تو نیست علی
بس که تغییر نمودی به خودم می گویم:
“این به خون خفته علی اکبر تو نیست”, علی
رضا رسول زاده