شعر شهادت حضرت زهرا (س)

رفتى

رفتى

رفتى و خالى كرده اى دورو برم را
رفتى و پاشيدى تمام لشكرم را

زينب سراغت را كه مى گيرد عزيزم
از شرم خود بالا نمى گيرم سرم را

رفتى…غرور مرد خيبر را شكستى
حالا بيا و جمع كن خاكسترم را

خانم من!حالا كه تو پرواز كردى
ديگر نمى بيند كسى بال و پرم را

زهرا نميدانى چه كردى با دل من
چشم انتظارم لحظه هاى آخرم را

هرشب حسن درخواب مى گويد مغيره
دست از سرش بردار..كشتى مادرم را

كنج خرابه مى رسد روزى كه دختر
با گريه مى گويد كه عمه..معجرم را..

از زجر مى ترسم..نگاهش ترس دارد
لرزه مى افتد از نگاهش پيكرم را

شاعر؟؟؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا