میخواستم که یک شب جمعه به سرزنان
میخواستم برای تو باشم ولی نشد
کنج حرم گدای تو باشم ولی نشد
میخواستم که یک شب جمعه به سرزنان
مهمان کربلای تو باشم ولی نشد
میخواستم به نیت مرهم گذاشتن
گریه کن عزای تو باشم ولی نشد
میخواستم کبوتر جلد حرم شوم
بر گنبد طلای تو باشم ولی نشد
میخواستم که دل ببرم از دل همه
تا اینکه آشنای تو باشم ولی نشد
میخواستم که رو نزنم بر کسی-فقط
ریزه خور سرای تو باشم ولی نشد
میخواستم مقابل لطف و کرامات
شرمنده ی عطای تو باشم ولی نشد
میخواستم برای حسینیه های شهر
بانی روضه های تو باشم ولی نشد
میخواستم برای رسیدن به آسمان
دنبال رد پای تو باشم ولی نشد
میخواستم که اشک بریزم که مورد
مغفرت خدای تو باشم ولی نشد
میخواستم که با دل سنگی ام عاقبت
کاشی زیر پای تو باشم ولی نشد
میخواستم که در ته گودال قتلگاه
آقای من به جای تو باشم ولی نشد
میخواستم که لحظه ی تقطیع پیکرت
در دومین هجای تو باشم ولی نشد
شاعر: محمدحسن بیات لو