شعر عصر عاشورا و شام غريبان
نوبت من
همین که بر گلویت خنجر آورد
دمار از روزگار من در آورد
پس از تو نوبت من بود انگار
چرا که دست سوی معجر آورد
علیرضا خاکساری
همین که بر گلویت خنجر آورد
دمار از روزگار من در آورد
پس از تو نوبت من بود انگار
چرا که دست سوی معجر آورد
علیرضا خاکساری