شعر مناجات امام حسين (ع)

دردهایم اکثرش روزی به درمان می رسد

دردهایم اکثرش روزی به درمان می رسد
یوسف گم گشته هم روزی به کنعان می رسد

اربعین که بسته شد راه حرم بر روی من
ای خدا پس کِیْ قرارِ زیر ایوان می رسد

اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرا پایبندم کرده است
ورنه دارد از فراق تو به لب جان می رسد

گفته بودم یک شب جمعه کنارت می رسم
بی سر و سامانیِ من هم به سامان می رسد

خواب دیدم, خواب دیدن هم برایم کافی است
دست هایم به ضریح شاه عطشان می رسد

هر که می آید حرم اول فقیری بیش نیست
بعد از آن فقر و تهی دستی, به عرفان می رسد

شک ندارم, تا جوان هستم به دادم می رسی
این فراق بینِ ما هم رو به پایان می رسد

رضاباقریان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا