کسی که باادب و باوقار می بخشد
فقط به خاطر پرودگار می بخشد
کریم فکر حساب و کتاب بخشش نیست
به رسم اهل کرم بی شمار می بخشد
به اسم و رسم توجه نمی کند هرگز
به آشنا و غریب دیار می بخشد
برای اینکه شود حفظ آبروی گدا
بدون منّت و بی ننگ و عار می بخشد
تمام زندگی من فدای مردی که
تمام زندگی اش را سه بار می بخشد
مقابل بدی و طعنه پاسخش خنده است
سکوت کرده و آیینه وار می بخشد
به این دلیل غلام حسن خودش آقاست
که گل همیشه به خار اعتبار می بخشد
ازآن که عادتش احسان، سجیه اش کرم است
عجیب نیست که بی اختیار می بخشد
چرا که او پسر ارشد همان مردی ست
که بین معرکه ی کارزار می بخشد
که بین معرکه ی کارزار از سر لطف
به دشمن سر خود ذوالفقار می بخشد
بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده است
کدام شیر به وقت شکار می بخشد؟
همیشه موقع بخشش که می شود این مرد
به رسم فاطمه اول به “جار” می بخشد
برادرش هم از او ارث برده بخشش را
اگر به راه خدا شیرخوار می بخشد
نمی دهم به دو عالم غلامی او را
گرفتم اینکه به من اختیار می بخشد
مجتبی خرسندی