شعر مدح امام حسن

فدای تو حسن

مادر پدرم باد فدای تو حسن جان
هستند غبار کف پای تو حسن جان

من رو نزدم بر احدی غیر شما چون
دیدم همه هستند گدای تو حسن جان

هو الكريم

پای فقیران می‌رود سوی کریمان
تا اینکه بنشینند پهلوی کریمان
هرکس گداتر شد مقرب‌تر شد اینجا
هستیم ما زانو به زانوی کریمان

ذکر ارض و سما

دم به دم ذکر ما حسین و حسن
ذکر ارض و سما حسین و حسن

شافع روز حشر و بر عالم
رهبر و مقتدا حسین و حسن

دعای ناقص

هوای خانه ی دل با وجود تو عالی ست
نفس بکش که هوا باتو غرق خوشحالی ست

مرا خدا به هوای تو آفرید آقا
غلامی سر کوی تو نیک اقبالی ست

خدای حسن

بِسمِ ربّ الکَرَم ، خدای حسن
خالقِ خُلقِ حق‌نمای حسن

زَمزَمِ عاقبت‌به‌خیر شدن
چشمه‌اش هست زیر پای حسن

تمام قدرت

نماز صبح دو عالم شود قضا گر او
چو لحظه ای بِدَمد یا کِشد نقاب از رو

دو چشم چشمه ی آب حیات و لعل لبش
به دردهای دو عالم بُوَد همین دارو

سه بار

کسی که باادب و باوقار می بخشد
فقط به خاطر پرودگار می بخشد

کریم فکر حساب و کتاب بخشش نیست
به رسم اهل کرم بی شمار می بخشد

عرش نشين

آن ماه که در دامن زهرا بنشیند
باید که چنین در دل دنیا بنشیند

ای عرش نشین! شأن قدمهای تو تنها
این است که بر شانه‌ی طاها بنشیند

حسين مرحم حسن

میان هجمه غم ها اگر پناه ندارد
حسین هست چه کس گفته تکیه گاه ندارد

حسین مرهم زخم برادر است وغمی نیست
زمانه حرمتشان را اگر نگاه ندارد

يا محسن بحق حسن

جایی که هست عرض ارادت به راحتی
باز است در بروی رعیت به راحتی

لب وا نکرده میدهد او حاجت مرا
پس میروم بدون خجالت به راحتی

عزيز فاطمه

هر آنچه بود برايش به اين و آن بخشيد
چنانچه آخر سر لقمه از دهان بخشيد

اگر چه حاجت مردم فقط زميني بود
چه رزق ها كه به آن ها از آسمان بخشيد

غريب شهر مدينه

که گفته شاعر و مداح و روضه کم داری؟
همیشه و همه جا ، جای بر سرم داری

خودم که هیچ ، تبارم همه گدای درت
چقدر گریه به چشمان مادرم داری

دکمه بازگشت به بالا