شعر عيد مبعث
نسل قنبر
تا غرق نور حیدر کرار می شوم
از روزگار شب زده بیزار می شوم
هر شب به ذکر ناد علی خواب می روم
هر صبح با اذان تو بیدار می شوم
در آستان نوکری از نسل قنبرم
از رهروان میثم تمار می شوم
در روز حشر،روز جزا،روز انتقام
از فرقه ی سقیفه طلبکار می شوم
ای آبروی شهر رجب، آبرو بخر
مبعث اگر نجف نروم زار می شوم
من را ببر نجف که به هر بوسه بر ضریح
اندازه ی هزار سال وفادار می شوم
ممدوح شعر من،سله ام ناز خنده ات
سلطان تویی و شاعر دربار می شوم
من در خیال مردن”اِبنِ سُکِیت” وار
با آرزوی مرگ سبک بار می شوم
مجنون درس عاشقی و سر به زیری ام
سایه نشین حضرت عمار می شوم
دنبال رد پای ابوذر به تیغ شعر
فریاد سرخ لشکر مختار می شوم
حسن کردی