شعر مناجات با خدا
رَبَّنا
زبان عرض دعای مرا درست کنید
نمی روم که مرا در دعا درست کنید
رفیقها همه دورم زدند و تنهایم
شدم خراب حسابی، شما درست کنید
خریدنی است بنای دلِ شکستهء من
از این شکسته بنا، رَبَّنا درست کنید
هوای کار مرا داشتید بی منّت
همیشه کار مرا بی هوا درست کنید
نشسته ام دم این در به عشق اهل سحر
کنار سفره ز من هم گدا درست کنید
به غربت علی و گریه بین نخلستان
ز بنده، بندهء خوب خدا درست کنید
حساب هم بکشید از گناه من امشب
ولی حساب مرا با رضا درست کنید
اگر دوباره خطای مرا نبخشیدید
دوباره یک سفرِ کربلا درست کنید
اگر که کرببلا گوشهء حرم هم نه…
بناست عاشقتان را کجا درست کنید؟
فقط به حرمت گودال قتلگاه حسین
مرا میان همین روضهها درست کنید
هنوز آن لب خشکیده آب می خواهد
که گفته پای سرش، سرصدا درست کنید!
کمک کنید و تن پاره پارهء او را
نه در کفن، وسط بوریا درست کنید
رضا دین پرور