زینت اشعار دفترم مادر
به نام زینت اشعار دفترم مادر
تمام زندگی ام سایه ی سرم مادر
موفقیت من از دعای خیر توست
خلاصه ی همه ی عشق و باورم مادر
تو بوده ای که پر و بال داده ای من را
فقط به قصد هوای تو می پرم مادر
نبینمت که نشستی و اشک میریزی
فدای موی سپید تو مادرم مادر
به چادر تو همیشه پناه آوردم
چرا که بوده ای آخر تو سنگرم مادر
تو روز اول خلقت مرا سوا کردی
اگرکه عاشق نام پیمبرم مادر
اگر که فاطمه ی تو فدائی ات بوده
منم فدائی زهرای اطهرم مادر
خوشابه حال تو و خوش به حال دامادت
منم اسیر تو و عبد حیدرم مادر
تویی که در همه عالم سرآمدی خانم
تویی که دار و ندار محمدی خانم
میان سینه ی خود نور پنج تن داری
شبیه شوهر خود زائر از قرن داری
توهم کلام سحرهای مصطفی هستی
فقط تو ارزش بانوی او شدن داری
از آن شبی که خدایت تورا لیاقت داد
میان دامن خود عطر یاسمن داری
برای فخر میان زنان قوم عرب
همین بس است که داماد بت شکن داری
کرامت و کرم تو همیشگی جاری ست
کریم آل عبا داری و حسن داری
شنیده ام ز ملائک که رفتنی شده ای
بگو ببینمت ام الحسین کفن داری؟
بیا و ارثیه ای از خودت به جا بگذار
برای کودک خود کهنه پیرهن داری
نمی شود نروی هستی رسول خدا؟؟
نمی شود نروی یا خدیجه الغرا؟؟
پس از تو صاعقه یکباره آسمانت را…
به درد آوَرَد آن قلب مهربانت را
پس از تو احمد مختار یکه و تنها
به خاطر آوَرَد آن دست ناتوانت را
پس از تو غربت مظلوم باب خواهد شد
میان کوچه و پس کوچه پهلوانت را…
به حرمت و شرف لا اله الا الله
پس از تو با لگدی دختر جوانت را…
پس از تو جعده به یک جام شیر زهر آلود
میان خانه “حسن جان” نیمه جانت را…
پس از تو با لب عطشان میان کرببلا
به زور خنجر و نیزه نوادگانت را…
پس از تو سهم حسینت حصیر خواهد شد
پس از تو زینب کبری اسیر خواهد شد
علیرضا خاکساری