شعر شهادت حضرت زهرا (س)
واویلا
تا بسوزد پردهٔ کعبه بسوزد بیت وحی
کینه، هیزم برد در پشت در بیت رسول
زد ملک آرام این در را ، عمر هم با لگد
نه فقط بر در که بر پهلوی زهرای بتول
میخ هم از شرمساری محمد سرخ شد
پیش آن بانو که در زهد و حیا در قله بود
مالک فردوس فورا سمت انسیه دوید
دید آنکس که شفاعت می کند در شعله بود
چونکه می دانست یاغی جان حیدر ، فاطمه است
در هجوم ظلم ، زهرا قصدِ از این حمله بود
اوکه خاکی کرد چادر را نمی دانست که
آبروی خاک هم این چادر پر وصله بود
حامد آقایی