یا سیدالساجدین
قبل از تو عشق جرأت پیدا شدن نداشت
اصلا قنوت راه به تقوی شدن نداشت
هرگز نماز خلق تماشا شدن نداشت
قران بی کلام تو معنا شدن نداشت
با تو دوباره طلعت کوثر طلوع کرد
آیینه ی عبادت حیدر طلوع کرد
ای مقتدای گریه ی شب زنده دارها
دستت امید سفره ی هر چه ندارها
داریم از صحیفه ی تو سایه سارها
یادت نجات بخش هزاران هزارها
ای ابرها مطیع دعای غلامتان
باران چه قابل است به پای غلامتان
دنیا هنوز مثل تو عابد ندیده است
جبریل بال زیر قدومت کشیده است
با گریه هات نبض عبادت تپیده است
شیطان امید واهی اش از تو بریده است
ای خط به خط کتاب تو تفسیر بندگی
جاری ست با تو عطر مزامیر بندگی
دریایی و اسیر تلاطم نمی شوی
جز کوه سر به مهر تجسم نمی شوی
با خط کفر مست تفاهم نمی شوی
جز در قنوت نیمه شبت گم نمی شوی
پیشانی بلند تو سجاد بوده است
نامت همیشه زینت عبّاد بوده است
عرفان نسیم صبح ابوحمزه های تو
لبیک می رسید به هر ربنای تو
داوود جان گرفته ز لحن دعای تو
یک روز شاه می شود آخر گدای تو
حرف گدایی است ببین دست خالی ام
این اشک های شوقم و این خسته حالی ام
ای عشق بی حرم حرمت چشم های ما
خاک بقیع ناب ترین توتیای ما
بارانی است نذر تو حال و هوای ما
از غم ترک ترک شده بغض صدای ما
هر جا که صحبت از حرمت شد دلم شکست
تا حرف غربت حرمت شد دلم شکست
معراج چشم عاشق ما جنت البقیع
تا بوده بوده قبله نما جنت البقیع
یک شعبه ای ز عرش خدا جنت البقیع
سایه نشین کرببلا جنت البقیع
غم در گلوی شیعه صریح است در بقیع
سنگ مزار جای ضریح است در بقیع
جز تو که در مقابل شعله امام شد
در فصل خون مسافر تکفیر شام شد
بر روی نیزه شاهد ماه تمام شد
چل سال اشک و ماتم تو مستدام شد
چل سال اشک ریخته با روضه های آب
چل سال یاد تشنگی کودک رباب
حسن کردی