شعر شهادت حضرت زهرا (س)

بَضعَةٌ مِنّی

ای که پیش از خلقت خود امتحان پس‌داده‌ای
از ازل -آری- برای سوختن آماده‌ای

“بَضعَةٌ مِنّی” شدی یعنی خودِ پیغمبری
شأن تو این نیست که تنها پیمبرزاده‌ای

“بَضعَةٌ مِنّی” شدی یعنی تو هم روز اَلَست
اولین فردی که فریاد “بَلَی” سرداده‌ای

فوق عصمت، فوق باور، فوق درک انبیا
فوق هر تعریفی و توصیف، فوق‌العاده‌ای

ای که عرش از چادرت حاجت تمنا می‌کند
از چه سرکردی جهان را با حصیر ساده‌ای؟

درد پهلو، زخم بازو داری اما همچنان
با قنوت گریه‌هایت بر سر سجاده‌ای

مادر سادات! تنها مادر سادات نه
مادر دلسوز هر مرد و زن آزاده‌ای

بغض تلخی در گلوی ماست تا روز ابد
از همان روزی که تو در بسترت افتاده‌ای

لیلةالقدر انتظار دیدنت را می‌کشد
مطلع‌الفجر تماشایی! کجای جاده‌ای؟

علی سلیمیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا