دسته‌بندی نشده

جز تو کسی نیست

 

جز تو کسی نیست پناهم شود

پوشش عصیان و گناهم شود

با خبر از حال منی عفو کن

تا که سفیدی به سیاهم شود

مضطر و بیچاره ی لطف توام

کاش همین تحفه ی ماهم شود

کوه خطا دارم و بی فضل تو

دیده کجا این پَر کاهم شود ؟!

خیر من از کاه کمی کمتر است

خیره به رحم تو نگاهم شود

ضعف من زار ببین و مخواه

هر هوسی سبز به راهم شود

نیست به جز اشک مرا ثروتی

چشم ترم علّت جاهم شود

روضه بخوانید که باران شوم

تا که مَلک شاهد آهم شود

وای حسین  وای عطش  کربلا

بر سر نیزه سر شاهم شود

حسین ایمانی

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا