امام حسين (ع) - شعر شب عاشورا
ای دلاور
ای دلاور که برسر نی سواره می آیی
ماه زینب که بین 17 ستاره می آیی
بار دیگر توان بده قلب زار خواهر را
با لب خشک خود بخوان آیه های کوثر را
هلالم کردی ای هلال من
نگاهی کن به روز و حال من
ای که دل میبری ز هر دلبری به بوی خود
می کشی با نگاهی و می کشی به سوی خود
یوسف من که رو به بازار کوفیان کردی
کوفه دیوانه شد چه ها بر سر من آوردی
هلالم کردی ای هلال من
نگاهی کن به روز و حال من
گر چه سر بر بدن نداری عزیز جان من
می درخشی همیشه چون مه در آسمان من
ای مه من که غرق خونی به ابر شمشیری
از چه رویی نتابی و دست من نمی گیری
هلالم کردی ای هلال من
نگاهی کن به روز و حال من
شاعر :؟؟؟