شعر ولادت امام حسين (ع)

برای آن که بیابیم

برایآن که بیابیم ما خدایت را

گرفتهایم نشانی ردّ پایت را 

برایآن که به سمت خدایشان ببری

گرفتهاند ملائک, نخ عبایت را 

وجبرئیل دلش تنگ می شد ای آقا

نمیشنید اگر یک شبی صدایت را 

فرشتگانمقرب هنوز حیرانند

تورا به سجده درآیند یا خدایت را 

زمینبه دور خودش چرخ می زند تا که

نشاندهد به سماوات کربلایت را

بهبوم عشق به مژگان تر کشید تو را

بهوقت نافله های سحر کشید تو را 

نهاز برای زمین ها و آسمان ها بود

فقطبرای خودش بود اگر کشید تو را

تومثل جام پر از عشق و عاشقی بودی

کهزینب آمد و یکباره سر کشید تو را 

برایآن که نشان زمینیان بدهد

سوارنی شدی و در سفر کشید تو را

توآسمان بلندی و ما کبوترها

نمیرسند به بالای بامتان پرها 

بدونبردن نام تو بی نتیجه بود

توسلسر سجاده ی پیمبرها 

شریعتاز سخن تو حیات می گیرد

توییکه جاذبه بخشیده ای به منبرها 

توجای خود که قیامت کسی نمی داند

کجاستحدّ و نصاب مقام قنبرها 

تومثل کعبه‌ی سیّار آسمان بودی

کهدر طواف تو بودند جمله ی سرها

توبی کران, تو بلندی, تو آسمان, تو صعود

توآفتاب, تو دریا, تو آب هستی و رود 

حکایتمن و چشمم حکایت عبد است

حکایتتو و چشمت حکایت معبود 

وقبل از آن که شود جبرئیل حاجی عشق

کبوترحرمت بود و کربلایی بود

 

یکیز گریه کنان مُحرمت موسی

یکیز مرثیه خوانان ماتمت داود

 

بهنیت همه‌ی خانواده پیغمبر

«حسینمنی انا من حسین» می فرمود

رسیدهاست زمان غروب عاشورا

چهمی کشد ز وداع تو زینب کبری 

توروی شانه‌ی جبرئیل منزلت داری

بهزیر این همه نیزه چه می کنی آقا؟ 

میاناین همه نیزه که رو به پایین اند

صدایزینب کبراست, می رود بالا 

حسینتوست بله, باورش اگر سخت است

مُرمّلبدماء و مُقطّعُ الأعضا 

کنارچشم ملائک به سمت تو خم شد

گذاشتروی گلوی بریده لب ها را

علی اکبر لطیفیان

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا