دارد از آه پر از درد خبر می ریزد
لخته لخته وسط حجره جگر می ریزد
آنقدر روی زمین جای پر از زخمی است
آسمان نذر غمش یک دهه پر می ریزد
آب ناکام تر از خشکی لب های کبود
چندمین بار پیاپی پس در می ریزد
نسل زهراست که اینگونه زمین می افتد
مادری از جگرش وای پسر می ریزد
زن بی رحم از این ناله بدش می آید
چقدر دور و برش (هلهله گر) می ریزد
خوب شد بام غریبش کبوتر دارد
خوب شد ورنه چه کس خاک به سر می ریزد؟
حرف بی آبی و جان کندنی آمد به میان
یاد گودال ز هر دیده ی تر می ریزد
یک نفر کاش به آن لشکر نیزه می گفت
یک گلو مانده, سرش چند نفر می ریزد
علی ناظمی