اهل بهشت و در وسط حوض کوثریم
چون ما فقط گدای گدایان حیدریم
ما خود به خود فقط به خدا وصل می شویم
چون ما دخیل چادر زهرای اطهریم
مست ولای حضرت شاه نجف شدیم
ما روح عشق را بخداوند پیکریم
“ذکر ابوتراب عجب مستی آور است”
با ذکر یا علی و علی مستی آوریم
ما هم محب و شیعه ی عباس و قاسمیم
اینک اگرچه در صف عشاق آخریم
محو حسین و خواهر ارباب زینبیم
هر شب به سوی بام حسینیه می پریم
وقتی پدر , وَ مادر و فرزند نوکر است
حتما نتیجه اش بشود اینکه نوکریم
چون با حسین فاطمه مردیم , در لحد
مانند سیب سرخ حرم , تازه و تریم
با سنگ مرمر حرمت عشق می کنیم
ما سینه چاک و عاشق این سنگ مرمریم
نام حسین بر ورقی پاره حک شود
ما هر چه قیمتش بشود باز می خریم
تنها به سمت باغ جنان هم نمی رویم
ما پرچم تو را به بهشت تو می بریم
جعفر ابوالفتحی