ماسوا هست
ماسوا هست پریشان اباعبدالله
عاشق و بی سر و سامان اباعبدالله
حق گواه است که پاینده و جاوید شود
هرکه جان داد به جانان اباعبدالله
بی نیاز از دو جهان می کند هر سائل را
کرم و لطف فراوان اباعبدالله
شکر لله که از بین همه خلق جهان
ما شدیم جزء محبان اباعبدالله
هستی خود همه قربانی حق کرد حسین
هستی ما همه قربان اباعبدالله
همه بیمار و نخواهیم شفا را ز مسیح
چشممان هست به درمان اباعبدالله
به شهان سلطنت هر دو جهان ارزانی
ما گداییم گدایان اباعبدالله
دَرِ این خانه نخوردیم غم روزی را
روزی ماست به دستان اباعبدالله
ما نه تنها به سر سفره او ریزه خوریم
آفرینش همه مهمان اباعبدالله
شاه ما نوکریش سلطنت است پس بی شک
پادشاهند غلامان اباعبدالله
اسم ما را همه در زمره مجانین حسین
بنویسید به دیوان اباعبدالله
پر کشد مرغ دلم نام تورا تا شنوم
تو چه کردی به دلم جان اباعبدالله
ای خدا کاش که در لحظه جان دادن خود
سر گزاریم به دامان اباعبدالله
شاعر :؟؟؟