در حریمت علم وعرفان هیچ نیست
بی وِلایت, صوت قرآن هیچ نیست
کعبه با نام تو معنا میشود
در زمین غرق تماشا میشود
خانه ی ی حقّ است چونکه حق تویی
کعبه ی عشق است چون بیرق تویی
گر خدا نور است بهر آسمان
جان تو نور است بهر انس و جان
خالق از نام تو هوهو میکند
در میان عرش جادو میکند
این نه آن معناست تو بالاتری
او بنا دارد بگوید بهتری
از تمام خلق ارض و آسمان
رهبری و سروری بر انس و جان
مهربانا یاد تو یاد خداست
بردن نام تو بر دردم دواست
عاشق ایزد شدم از عشق تو
نور سبز مصطفی سرمشق تو
هر که با نام تو مستی میکند
پادشاهی ,مِی پرستی میکند
با غم تو , آشِنا شد این دلم
اشک باران شد ز عشقت محفلم
غصه ی پهلوی یارت وایِ من
سیلی و روی نگارت وایِ من
تاب از من برده قلب مضطرت
صبر ,گریان گشته از چشم ترت
مرحبا بر خلقت تو مرحبا
بهر چشمانت دل و جانم فدا
مستِ مستم از خُم چشمان تو
عشق بازی میکنم با جان تو
یا علی نام تو آرام من است
مهر تو چون شیر در کام من است
هر که با نام تو مستی میکند
,با دم تو ,حق پرستی میکند
با تو زیبا گشته جنّات بهشت
بی تو فردوس برین هم بود زشت
ساقی کوثر خمارت گشته ام
ساغرم ده بی قرارت گشته ام
عشق تو مست جنونم کرده است
چاقوی غم قصد خونم کرده است
جرعه ای از معرفت در جام ریز
با دو دست مهربان در کام ریز
شاعر: رحیمی ماهدشتی