روضه شام غریبان و غسل و دفن
می دهد بال و پر خسته جبریل خبر
پیشِ چشمان علی رفت ز دنیا کوثر
دور می کرد ز دُور و برِ خانه همه را
ماند, یک جمعِ یتیم و تنِ سردِ مادر
غنچه اش گوشه یک باغچه ای مدفون بود
به کجا دفن کند حال,گُلَش را حیدر
این گُلِ لِه شده را با چه دلی بردارد
با چه حالی بدهد غسل به یاسِ پَرپَر
زیر پیراهن اگر غسل دهد دستور است
باز می کرد علی از سرِ زهرا معجر
آب می ریخت به پهلو و به سینه امّا
باز می ریخت ز خونابه گهی خون جگر
زینب از گوشه آن حجره تماشا می کرد
وای از زخمِ تنِ مادر و حال دختر
پیکر فاطمه را با چه کسی باید بُرد
راهِ تشییع , نمانده ست برایش دیگر
بر سرِ دوشِ علی می رود آیا پرِ کاه
یا فراتر شده تابوت ز فتح خیبر
زیرِ تابوت همین چند یتیمند فقط
حسنِ سر به گریبان و حسین و خواهر
عاقبت شد گُلِ پرپر به دلِ خاک نهان
اینچنین رَدِّ امانت شده بر پیغمبر
می رسد صوتِ حزین تا تهِ گودال به گوش
آه از پیکر بی غسل و کفن , خاک بسر
حاج محمود ژولیده